معنی تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس, معنی تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس, معنی تbcd[d، jtikdbjd، bcl jlcbjd bdbi jabjd، ydc rاfg kaاibi، [xnd، ydc kpsms, معنی اصطلاح تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس, معادل تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس, تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس چی میشه؟, تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس یعنی چی؟, تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس synonym, تدریجی، نفهمیدنی، درک نکردنی دیده نشدنی، غیر قابل مشاهده، جزئی، غیر محسوس definition,